شراب تلخ

شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش... که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و زر و زورش

شراب تلخ

شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش... که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و زر و زورش

تولد

تولدم مبارک.  

حس خوبی دارم. 

فکر کنم سال خوبی باشه. امسال تولدم همه چی جدیده. دوست دارم این تازگی رو. حداقلش اینه که یکم از بی حوصلگی و فکر و خیال آدمو در می یاره.  

جمعه یه تولد کوچیک گرفتم و دوستامو دعوت کردم...یه جورایی تو رودرواسی مجبور شدم بگیرم...دوست داشتم هر کسی رو که واقعا دوست دارم دعوت می کردم و انقدر تو قید و بند کلمه زشته نبودم... 

فردا میدترم دارم.

 

پ.ن:کلی اتفاق تازه افتاده...مهمتر از همه اینکه دارم دوست می دارم. کسی رو که هر ثانیه آزارم می ده. چه عمد چه غیر عمد مهم نیست. مهم اینه که من دوست دارم دوستش بدارم  یا فکر کنم که می دارم و فقط برای مدت کوتاه و بعد هم فراموشش کنم.فکر کنم اگر کمی با هم بودیم می توانستم عاشقش باشم!

نظرات 3 + ارسال نظر
سجاد چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 04:34 ب.ظ

واااااااااااااااای....فاطمه ببخشید...من یادم بود که ۲۳ ام تولدته.اما اصلا حواسم نبود که دیروز ۲۳ ام بود....ببخشید...تولدت خیلی خیلی خیلی مبارک :)

مرگ قسطی پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 04:46 ب.ظ

بسی رنج بردیم در این سال بیست و سه که فقط رنج برده باشیم و هه هه....
تولدت مبارک خانوم خانوما...

نرگس شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:45 ب.ظ

تولدت مبار خانومچه... مبااااااااااااااااارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد